پست معمای اصغر آقا بیش از حد سادهلوحانه بود. همچین نوشتهای رو فقط از یک احمق میشه انتظار داشت.
دنیای واقعی رو اگه طبق مثال قبل بخوایم پیش ببریم، اینطور میشه که اکثر مردم اصلاً نمیدونند نون تازه یعنی چه. حتی اگه اصغر آقا بهشون توضیح بده که نونِ تازه، سفت و خشکه، باور نمیکنند و نونهای نرمیکه از روزهای قبل مونده رو بر میدارند. نکتهی جالب اینکه حتی بعد از مصرف هم خوشحال و راضیاند. چون درک تعیینشدهای از نون تازه دارند. ما «معمولاً» مسئول تشخیص خوب و بد توی ذهنمون نیستیم، صرفاً چیزهایی که به عنوان خوب و بد بهمون معرفی شده رو بازشناسایی میکنیم. این معرفی معمولاً زیرآستانهای اتفاق میافته. به همین دلیله که پوشیدن لباسی که ۱۰ سال قبل مد بوده، به نظر ما احمقانه و مسخره میاد، حال اینکه مد امسال که به لحاظ ماهیت تفاوتی با مد ۱۰ سال پیش نداره، به نظرمون خیلی شیک و آراسته میاد.
قبل از این که این سؤال رو برای اصغرآقا مطرح کنیم که دروغ بگه یا نه، اول باید بپرسیم که اصلاً مردم نیازی به شنیدن واقعیت دارند؟
در دنیای واقعی اگه اصغر آقا بخواد راست بگه، با مشکل مواجه میشه، نه به این دلیل که نونهاش میمونه و ورشکسته میشه. بیشتر به این دلیل که حرفهای اصغرآقا عجیب، غیرقابل باور و در نهایت بیاهمیت تلقی میشه.
وقتی کسی نیازی به شنیدن حقیقت نداره، پس صحبت از اهمیت دروغ نگفتن بیمعناست. این چیزیه که در زندگی دنیای امروز در حال رخ دادنه.